oxtay

Wednesday, January 17, 2007



دو ملاحظه در باره ي فدائيان شهيد، فلكي و نابدل

پوران بازرگان


آقای قلیچ خانی مدیر مسؤول مجله‌ی آرش

در آرش شماره‌ی ۷۹ ص ۴۰ ضمن مطالبی که راجع به گذشنه‌ی سازمان فدایی و مبارزات چریکی آمده آقای بهزاد کریمی چنین گفته است‌:

«‌من با تجربه‌ای که خودم دارم باید بگویم برخوردی که رفیفمان (مسعود) احمد زاده در سال 1350 با دو رفیق دیگرمان علیرضا نابدل و مناف فلکی کرد برخوردی واقعا تأسف بار و تأثرآور بود. این دو رفیق را که هر دو در آستانه‌ی اعدام بودند و اعدام هم شدند به دلیل اینکه یکی (مناف) قرار خود را با احمد‌زاده اعتراف می‌کند و در نتیجه منجر به دستگیری مسعود می‌شود و دیگری( نابدل) زیر شکنجه خانه‌ی تیمی امیر پرویز پویان را می‌گوید که منجر به شهادت پویان می‌شود در حد خائن تلقی می‌کرد و ضربه خوردن فاجعه بار سازمان را از این دو می‌دانست.»

اینک دو ملاحظه را می آورمابتدا یک نکته در باره‌ی فدایی شهید مناف فلکی. درست است که او در زیر شکنجه قرار مسعود احمدزاده را گفته بود که منجر به دستگیری وشهادت او شد. واکنش علیه این مسئله نه تنها از احمد‌زاده دیده شده بلکه عموماً رفقای فدایی هم که از پشت درب سلول او می‌گذشتند با صدای بلند به طوری که او بشنود می‌گفتند مناف خائن است و او را سرزنش می‌کردند. یک بار وقتی مجاهد شهید محمد حنیف نژاد از پشت درب سلول او رد می‌شده چیزی نمی‌گوید. مناف که به سرزنش‌ها عادت داشته می‌گوید این کی بود که رد شد و به ما چیزی نگفت. حنیف نژاد می‌گوید مناف خیانت نکرد بلکه ضعف نشان داد. برداشت حنیف‌نژاد با توجه به تجارب کلی انقلابی این بود که افراد به رغم میل خود طاقت واجدی در زیر شکنجه ندارند و نباید همه را به خیانت متهم کرد.

دوم‌: در باره‌ی فدایی شهید دیگر علی رضا نابدل. آقای بهزاد کریمی اشتباه کرده. کسی که زیر شکنجه خانه‌ی تیمی پویان را گفت نه نابدل بلکه شهید حمید توکلی بوده است. دقیقا به یاد دارم در یکی ازروزهای خرداد سال 1350 محمد حنیف نژاد به منزل آمد و جریان درگیری امیر پرویز پویان و اسکندر صادقی نژاد را با عوامل ساواک نقل کرد و توضیح داد که گویا چند روز پیش از آن حمید توکلی یکی از افراد خانه‌ی تیمی پویان را می‌گیرند. بقیه‌ی افراد هرچه به پویان می‌گویند خانه را تخلیه کنیمَ پویان می‌گوید دهان رفیق حمید دژ است و خانه لو نخواهد رفت. حمید پس از تحمل شکنجه وقتی به خیال خودش مطمئن می شود که خانه را رفقا تخلیه کرده اند نشانی منزل را می دهد و در نتیجه آن فاجعه به بار می آید که سه نفر درحا در درگیری کشته می شوند (پویان اسکندر صادقی نژاد و رحمت پیرو نظیری) و بقیه فرار می کنند.به نظر من امروز دیگر آنطور که آقای کریمی گفته نمی‌توان گفت حمید توکلی مقصر بوده است. خانه را باید طبق قرار تخلیه می‌کردند. وقتی مطلب آقای کریمی را در آرش خواندم از آنجا که نویسنده یکی از رفقای فدایی بود به خود اجازه‌ی اظهار نظر ندادم تا این که کتاب داد بیداد تآلیف ویدا حاجبی منتشر شد. در ص 227 این کتاب خانمی به نام ثریا با تیتر لیوان‌های پلاستیکی به ماجرای گرفتار شدن حمید توکلی و بعد درگیری خانه‌ی تیمی پویان اشاره می‌کند و از زبان شهین توکلی (خواهر حمید و همسر فدایی شهید سعید آریان) به همان نحوی جریان را نقل می کند که من در خرداد سال 1350 شنیده بودم و در بین سازمان های مبارز در آن سال ها هم شایع بود. شهید علی‌رضا نابدل در این باره نقشی نداشته است.در اینجا من به تفسیر و چگونگی اشتباهات از این نوع که دامن‌گیر مبارزین از بالا تا پایین شده و گاه اجتناب ناپذیر بوده کار ندارم. مسلم این است که قدم گذاشتن در آن مبارزه ی دشوار دل و گرده و شور انقلابی ای می خواست که امروز در خارج گود برای بسیاری تصورش هم ممکن نیست تا چه رسد به داوری.این چند سطر را به منظور تصحیح روایت آقای کریمی یک گوشه از تاریخ آن سال‌ها برایتان می‌فرستم. با پوزش از ایشان و با احترام به همه‌ی آن مبارزان دلیر و همه‌ی مردم با انصاف. با تقدیم احترام.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home